آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
LOVE LIME welcom غروبا میان هفته بر سر قبره یک عاشق یک جوون میاد میزاره گلهای سرخ شقایق بیصدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار اشک میریزه از دو چشمش مثل بارون وقت دیدار زیره لب با گریه میگه:نازنینم بی وفایی رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی اخه من تورو میخواستم اون نجیب خوب و پاک اون صدای مهربون نه سکوت سرد خاک تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود دیدنت حتی یک لحظه راه حل مشکلم بود تو که ریشه کردی با من توی خاک بی قراری تو که گفتی با بی قراری هیچ میونه ای نداری پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی تو عزیزترینی اما یک رفیقه نیمه راهی داغ رفتنت عزیزم خط کشید رو بودن من رفتی و دیگه چه فایده ناله و ضجه و شیون تو سفر کردی به خورشید رفتی اونور قایق من و جا گذاشتی اینجا با دلی خسته و عاشق نمیخوام بی تو بمونم بی تو زندگی حرومه تو که پیش من نباشی همهچی برام تمومه عاشق خسته و تنها سر گذاشت رو خاک نمناک گفت جگر گوشه عشقو دادمش دسته تو ای خاک نزاری تنها بمونه همدم چشمه سیاش باش شونه کن موهاشو اروم شبا قصه گو براش باش و غروب با اون غرورش نتونست دووم بیاره پا کشید از اسمون و جاشو داد به یک ستاره اون جوون داغ دیده با دلی شکسته از غم بوسه زد رو خاک یارو دور شد اهسته و کم کم ولی چند قدم که دور شد دوباره گریه و سر داد روشو برگردوندو داد زد به خدا نمیری از یاد نظرات شما عزیزان:
___¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:, :: 21:5 :: نويسنده : mahan
![]() ![]() |